سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 91/10/9 | 3:20 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

انقلاب انسانى‏

انسان، ماهیتى پیچیده و شگفت و ویژگیهاى انحصارى عظیمى دارد:

1- انسان، تنها حیوان اعتقادى است. از آغاز با باورهاى ویژه زیسته است اکنون هم همه انسانها باورمندند حال یا به خدا یا به مارکسیسم یا بت یا گاو یا آلت تناسلى یا ... و بر سر اعتقاد، سر مى‏بازند، فداکارى و ایثار مى‏کنند خون مى‏دهند و خونخواهى مى‏کنند. این یکى از رازهاى شگفت و دیرین در زندگى انسان است که به او حساسیت شگفت و قابل توجه مى‏بخشد.

2- انسان، تنها حیوان مختار و خودگزین است حیوانات، همه در روند جبر غرائز حرکت مى‏کنند، تنها انسان است که اختیار دارد منش و روش خویش را برگزیند.

تنها انسان است که خودساز است و مى‏تواند علیه خویش، عامل ژنتیک و عوامل دیگر برخیزد و پایدارى کند.

3- انسان تنها موجود چند بعدى است. فرشتگان، بافت و ساختارى نورانى دارند. و حیوانات، ساختارى غریزى لیکن انسان هم داراى غرائز است هم عواطف و هم عقل و این عوامل، در او کششها و گرایش‏هاى ویژه و سختى را مى‏آفریند.

4- خواستها، تمایلات و غرائز انسان، اشباع‏ناپذیر و مرزناشناس است. از شهوترانى از سلطه‏جویى و دیگر کامرانیها کام فرونمى‏بندد و سیرى نمى‏شناسد از آن سو هر چه تعالى معنوى پیدا کند باز هم آتش عطشناک درونش خاموش نمى‏شود.

5- انسان تنها حیوان ابزارساز و تسخیرکننده است. به کارگیرى ابزار یا ابزار سازى در برخى از حیوانات، بسیار محدود است. لیکن انسان، توان شگفتى در تسخیر و ابزارسازى دارد. از آغاز، آتش و سنگ و آهن و حیوان و زمین را تسخیر کرد و هم اکنون به ژرفاى دریاها و اوج ناپیداى آسمانها رسیده است.

در آغاز، سنگ تیزى را به کار گرفت و اکنون قدرت انفجار هول‏آفرینى را در دست دارد. توان ابزارسازى انسان به مرزى رسیده که با فشار دادن دگمه‏هایى مى‏تواند زندگى خاکى را خاکستر کند.

6- انسان تنها حیوان تکاملى است. آموزش‏پذیرى و تربیت‏یابى بى‏مانند او گام‏به‏گام بر قدرت و دانش و سلطه او افزوده است. زنبور عسل، از ابتداء تاکنون یکنواخت زیسته ولى انسان لحظه به لحظه پیش تاخته است.

با توجه به این شگفتیها و رازها و عظمتها است که انسان، ماهیتى عظیم و شگفت و پیچیده پیدا مى‏کند و هدایتى برتر و توجهى بیشتر مى‏طلبد.

در فرهنگ ادیان الهى به انسان توجه کامل شده هزاران پیامبر، براى هدایت او آمده‏اند، کتابهاى آسمانى رسالتشان نجات اوست.

ائمه- علیهم السلام- اولیاء، عرفاء، علماى دینى همه در راستاى هدایت انسان، گام برداشته‏اند.

و با توجه به این همه پیچیدگى، بزرگترین انقلاب، انقلاب انسانى است. انقلاب، قلمروهاى گونه‏گونى مى‏تواند داشته باشد قلمرو ادبى، هنرى، صنعتى، اقتصادى، ادارى، دینى، سیاسى، حقوقى و ... لیکن کارسازترین وژرفترین انقلابها، انقلاب انسانى است.

انقلابى که انسان را بسازد نه خانه‏اش را. انقلابى که انسان را بسازد نه ماشینش را. انقلابى که انسان را بسازد نه سازمان سیاسى‏اش را، خلاصه انقلابى که روش و منش و بینش انسانى را دگرگونى کند.

همه انقلابهاى ناکام، انقلابهایى است که اصالت انسانى در آن فراموش شود. انقلاب پیچیده و شگفت، انقلاب در خود انسان است. در فرهنگ اسلامى، انقلاب در خویش، جهادى بزرگتر از جهاد در مقابل کفار خوانده شده است. در فرهنگ اسلامى قهرمان کسى است که بر آتشهاى درونى خویش حاکم باشد. در فرهنگ اسلامى، کسى که رازهاى درونیش را کاویده باشد و عظمت خویش را شناخته باشد خداوند را شناخته است «من عرف نفسه فقد عرف ربّه».

در فرهنگ اسلامى، رسالت پیامبران، ساختن انسان است و به اوج رساندن ارزشهاى اخلاقى او. «بعثت لاتمم مکارم الأخلاق» این سخن پیامبر اکرم- صلى اللّه علیه و آله- است که: من براى به اوج رساندن ارزشهاى اخلاقى برانگیخته شده‏ام. یکى از ابعاد شگفت اعجاز قرآن مجید، اعجاز انسانى آن است. قرآن، بزرگترین انقلاب انسانى را پدید آورده است.

این واقعیت، پیش چشم همه تاریخ‏آگاهان است که قرآن، اقوام بت‏پرست بیابان‏گرد خشن کینه‏توز بى‏فرهنگ را به انسانهایى پاک‏باز، ایثارگر، ساده زیست، صاف‏دل، علم‏جو، خوش‏خو، راست‏گفتار، درست‏کردار، میانه‏رو، فروتن، پرکار، قوى‏پیکار، بى‏آزار، پرآزرم، با مصرف کم و بازده زیاد تبدیل کرد.

انسانهایى با شهوتهاى فروخفته و عقلهاى بیدار، با همتهاى بلند و آرزوهاى کوتاه.

در شبها، دل به عبادت بسته در روزها به کار و ابتکار و پیکار پیوسته.

در جنگ شیر. در صلح، کبوتر. در عفت کلاغ.

در سختیها نستوه و در نستوهى چون کوه.

انسانهایى پاسدار چشم و نگهبان گوش.

براى ارزیابى نقش انسان‏سازى قرآن باید از یک‏سو به عرب پیش از اسلام و از دیگرسو به مسلمانان آغازین توجّه کرد. اکنون نیز این توان انسان‏پرورى در همه جغرافیاى اسلام نمود دارد. به برکت همین انسان‏پرورى قرآن است که اخلاق انسانى جامعه اسلامى نسبت به جامعه اروپایى و آمریکایى برتر و والاتر است.

آنچه در غرب، نمود بارز دارد گندابها و مرداب‏هاى فساد است. خودکشى فزاینده، ارتباطات جنسى هرج منشانه، بیمارى‏هاى روانى، کم‏شدن گرایشهاى معنوى و مذهبى، سست‏باورى نسبت به حقیقتها، رشد بینش اقتصادى و سودجویانه و سوداگرانه، استثمار ملل محروم، عیاشى‏ها، نوجوییها و گرایشهاى افراطى به سکس، قمار، رشد فزاینده بیماریهاى جنسى، گسترش فرزندان نامشروع، سقوط پیوندهاى عاطفى، افزایش گرایشهاى نیهلیستى، سرمایه‏گذارى‏هاى کلان در روند سلاحهاى مخرّب و نفوذهاى جاسوسى. اینها همه نمودهایى از زندگى غربى است.

این نفوذ قرآن است که تاریخ و جغرافیاى اسلام را از این گندابها پیراسته است. و انسانهاى کم مانند تاریخ را پروریده. ناپلئون گفته بود: «ساختن یک انسان از ساختن یک کشور مهمتر است». و واقعیت همین است که او گفته.

ویکتور هوگو نیز گفته بود: «در هر عصرى انسانهاى کامل، از انگشتان دست کمترند» تکنولوژى، آهن را مى‏سازد و قرآن، انسان را. و این انگیزه دردهاى غرب است. استاد نجفى در سمینار بزرگداشت حضرت علامه طباطبائى فرموده بودند: براى آنالیز و ارزیابى شخصیت علّامه طباطبائى باید به کانونى توجه کنیم که چنین شخصیتهایى را با چنین ویژگیها و عظمتها پروریده است. و آن کانون پرورشى، قرآن است که حتّى در قرن بیستم، انسانى مى‏سازد که ارزشهاى اوجمند اخلاقى‏اش از کهکشانها شکوهمندتر است.

قرآن، در آیه آخر سوره فتح سیماى مسلمانان راستین همگام با رسول خدا را به تصویر کشانده است: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً ...» یعنى: محمّد (ص) پیامبر خداست؛ و کسانى که با اویند، بر کافران، سختگیر و با همدیگر مهربانند. آنان را در رکوع و سجود مى‏بینى. فضل و خوشنودى خدا را خواستارند. علامت [مشخصه‏] آنان بر اثر سجود در چهره‏هایشان است. این صفت ایشان در تورات است. و مثل آنها در انجیل چون کشته‏اى است که جوانه خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقه‏هاى خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهى‏] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد. خدا به کسانى از آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است. (در این آیه، همه حروف الفباء جمع است).

چون تو در قرآن حق بگریختى‏     با روان انبیاء آمیختى‏

هست قرآن حالهاى انبیاء     ماهیان بحر پاک کبریا

مولوى‏